سلام،
...
***
با توجّه به این تفاسیر لازم به گفتن است که هدف قسمت اوّل و دنبالهی آن بیان این مطلب است که تمامی نگرشهای متحدِّ انسانها (مثل نگرشِ علّت و معلولی٬ نگرش بشر دوستانه٬ نگرش شئگرا (Object-Oriented) و ... که خیلی وقتها باعثِ دلگرمی و اعتماد به نفسِ هم میشود٬) ریشه در همشکلی دستگاهِ تفکری انسانها و همچنین بسترِ یکسان اجتماعی که یک مجموعه از آدمها در آن قرار گرفتهاند دارد. سؤالی که اینجا میخواهم مطرح کنم این است: آیا اتّحاد نظر هیچ تضمینی برای صحّت یک نظر دارد؟
من که فکر نمیکنم؛ اگر به دقّت نگاه کنید به وفور به رفتارهایی برخورد میکنید که به پشتوانهی این اتّحاد نظر شکل گرفته است٬ به وفور به عقایدی بر میخورید که ریشه در این اتّحاد نظر دارد و علّت چیست؟ بچه در یک محیطِ خاص با آداب و رسوم و اعتقاداتِ خاص به دنیا میآید٬ از آنجا که پیروی از نظرِ جمع برای او تشویقهای پیاپی را به دنبال دارد و دوری از نظر جمع به غیر از انزوا چیزی به ارمغان نمیآورد٬ او هم خود را با جمع سازگار میکند (شاید شما هم این ضربالمثلِ ایرانی را شنیده باشید: «گر خواهی نشوی رسوا٬ همرنگِ جماعت شو»٬ احتمالاٌ امثالِ این ضربالمثل در کشورهای مختلف وجود دارد.)
همین قسمت اوّلِ داستان کافیست تا نشان دهد که همهی انسانها نگرشِ علت و معلولی خود را وامدارِ طبیعتِ بر پایهی علت و معلول و همچنین ساختارِ مغزِ خود هستند، یا شما دیدهاید که در یک جغرافیای خاص و یک تاریخِ خاص (مکان و زمانی مشخص در گسترهی جهان) چگونه اکثریتِ قریب به اتّفاق افراد به یک آیین و یک مذهب گرویدهاند*.
یا شما دیدهاید که چگونه زمانی که یک نفر میخواهد رأی به انجامِ کارِ جدیدی بدهد چقدر برایش اهمّیّت دارد که دیگران چه رأیی دادهاند (حتماً برای شما پیش آمده که میخواهید یک کارِ نو انجام بدهید و میروید پیشِ یکی از افرادی که باید با این طرح موافقت کنند و به دروغ میگویید که تا حالا فلانی و فلانی هم با این طرح موافقت کردهاند، حالا نظرِ شما چیست؟ یا مثلاً حوسِ مسافرت با خانودهی خود و خانوادهی آقای X را دارید، برای اینکه مبادا در همان دورِ اوّل بیانِ ایدهی خود با شکست مواجه شوید به آقای X میگویید:«بابا گفتند اگر مایل هستید برویم شمال.» یا به پدرِ خود میگویید: «به مامان گفتم بریم شمال قبول کرد٬ نظرِ شما چیه؟» و از این قبیل مسائل ... شما این جا میخواهید ورودیهای مغزِ فردِ موردِ نظرسنجی واقع شده را طوری بسازید که تصور کند حرف شما نظرِ متّحد جمع است.).
...
باتشکر فراوان ازوقتی که گذاشتید
ساسان - ۹ تیر ۱۳۸۵
ساعت ۱۱:۳۰ صبح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* من به هیچ وجه قصدِ توهیین به اریان و مذاهب را ندارم و فقط در حال نمونه آوردن هستم (تا آنجا که میدانم در دینِ اسلام پذیرفتنِ سرسریِ دین درست نیست.).
...
***
با توجّه به این تفاسیر لازم به گفتن است که هدف قسمت اوّل و دنبالهی آن بیان این مطلب است که تمامی نگرشهای متحدِّ انسانها (مثل نگرشِ علّت و معلولی٬ نگرش بشر دوستانه٬ نگرش شئگرا (Object-Oriented) و ... که خیلی وقتها باعثِ دلگرمی و اعتماد به نفسِ هم میشود٬) ریشه در همشکلی دستگاهِ تفکری انسانها و همچنین بسترِ یکسان اجتماعی که یک مجموعه از آدمها در آن قرار گرفتهاند دارد. سؤالی که اینجا میخواهم مطرح کنم این است: آیا اتّحاد نظر هیچ تضمینی برای صحّت یک نظر دارد؟
من که فکر نمیکنم؛ اگر به دقّت نگاه کنید به وفور به رفتارهایی برخورد میکنید که به پشتوانهی این اتّحاد نظر شکل گرفته است٬ به وفور به عقایدی بر میخورید که ریشه در این اتّحاد نظر دارد و علّت چیست؟ بچه در یک محیطِ خاص با آداب و رسوم و اعتقاداتِ خاص به دنیا میآید٬ از آنجا که پیروی از نظرِ جمع برای او تشویقهای پیاپی را به دنبال دارد و دوری از نظر جمع به غیر از انزوا چیزی به ارمغان نمیآورد٬ او هم خود را با جمع سازگار میکند (شاید شما هم این ضربالمثلِ ایرانی را شنیده باشید: «گر خواهی نشوی رسوا٬ همرنگِ جماعت شو»٬ احتمالاٌ امثالِ این ضربالمثل در کشورهای مختلف وجود دارد.)
همین قسمت اوّلِ داستان کافیست تا نشان دهد که همهی انسانها نگرشِ علت و معلولی خود را وامدارِ طبیعتِ بر پایهی علت و معلول و همچنین ساختارِ مغزِ خود هستند، یا شما دیدهاید که در یک جغرافیای خاص و یک تاریخِ خاص (مکان و زمانی مشخص در گسترهی جهان) چگونه اکثریتِ قریب به اتّفاق افراد به یک آیین و یک مذهب گرویدهاند*.
یا شما دیدهاید که چگونه زمانی که یک نفر میخواهد رأی به انجامِ کارِ جدیدی بدهد چقدر برایش اهمّیّت دارد که دیگران چه رأیی دادهاند (حتماً برای شما پیش آمده که میخواهید یک کارِ نو انجام بدهید و میروید پیشِ یکی از افرادی که باید با این طرح موافقت کنند و به دروغ میگویید که تا حالا فلانی و فلانی هم با این طرح موافقت کردهاند، حالا نظرِ شما چیست؟ یا مثلاً حوسِ مسافرت با خانودهی خود و خانوادهی آقای X را دارید، برای اینکه مبادا در همان دورِ اوّل بیانِ ایدهی خود با شکست مواجه شوید به آقای X میگویید:«بابا گفتند اگر مایل هستید برویم شمال.» یا به پدرِ خود میگویید: «به مامان گفتم بریم شمال قبول کرد٬ نظرِ شما چیه؟» و از این قبیل مسائل ... شما این جا میخواهید ورودیهای مغزِ فردِ موردِ نظرسنجی واقع شده را طوری بسازید که تصور کند حرف شما نظرِ متّحد جمع است.).
...
باتشکر فراوان ازوقتی که گذاشتید
ساسان - ۹ تیر ۱۳۸۵
ساعت ۱۱:۳۰ صبح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* من به هیچ وجه قصدِ توهیین به اریان و مذاهب را ندارم و فقط در حال نمونه آوردن هستم (تا آنجا که میدانم در دینِ اسلام پذیرفتنِ سرسریِ دین درست نیست.).